نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

مايه اصطلاحي است كه در موسيقي شرق خصوصا" موسيقي ايراني معمول و مرسوم است و معادل آن در فرهنگ موسيقي فرانسه لغتي است بنام ( Leton ) يا تُــن.

نت شروع گام يا آواز را مايه گويند و اين مقوله ميان آوازخوانان بسيار رايج است ( مفاهيمي از قبيل : اين مايه زياد است و يا براي صداي من كم است) كه منظور آنان با توجه به وسعت صدايشان ، توانايي در اجراي نت هاي گام بخصوص در فاصله اكتاو ويا بعد از آن مي باشد.

زير و روي يك مايه :

اصطلاح « زير يك مايه اي را خواندن » ويا « بم آن مايه را خواندن » دقيقا" اشاره به همان نوع نت مبدأ آواز از نظر فركانس در اول و آخر هر گام مي باشد. طبيعي است كه هر مايه اي از يك نت شروع شده و در صورت ادامه دادن و بستن گام ، به نت همنام نت مبدأ خواهد رسيد ( با فركانسي دو برابر فركانس نت مبدأ ) همينطور برعكس ، اگر مايه از يك نت شروع شده و گام آن بصورت نزولي ادامه يابد باز هم به نت همنام نت مبدأ خواهد رسيد. ( نصف فركانس نت مبدأ )

بعضي از خوانندگان در خواندن مايه هاي بم تبحّـر دارند و برخي در زيرخواني كه هردو دسته بايستي در هردو نوع مايه هاي زير و بم تمريناتي بعمل آورند تا ضعفي در كارشان وجود نداشته باشد. البته مقداري از مسائل تكنيكي هم به جنسيّـت و وسعت صدا مربوط مي شود كه در اين رابطه خواننده مقصر نبوده و در مقابل بايد بر محفوظات و دانسته هاي موسيقايي خود بيفزايد ( منظور از محفوظات و دانسته هاي موسيقايي ، اطلاعات رديف موسيقي است و اشعار زياد كه به مناسبتهاي مختلف بوسيله آوازخوان خوانده مي شود و آوازخوان با استفاده از ساختار ملودي هاي مختلف ، تنوع آواز بوجود آورد و كمبود ارتفاع و وسعت صدا را به اين طريق جبران نمايد.)

انواع مايـــه :

يك آوازخوان ضروري است بداند فضاي هريك از دستگاها و آوازها با توجه به گستره گام آن دستگاه و با توجه به وسعت صداي خود، متناسب با چه مايه اي است ؟

به عبارتي خواننده بايد بداند كه اجراي دستگاهها و آوازهاي مشتق از آن با توجه به جنس و وسعت صداي خود در چه مايه اي ميتواند مطلوب باشد؟ بعنوان مثال خواننده اي كه گستره صدايش در حدود اجراي دودانگ باشد ( يك اكتاو ) ، اگر بخواهد آوازي را در دستگاه ماهور اجرا نمايد، فقط تا گوشه اي ميتوند اجرا نمايد كه آن گوشه در فاصله اكتاو قرار گرفته است ( گوشه عراق )، در صورت ادامه آواز ( گوشه هاي راك و ... ) چون از گستره صداي وي خارج است لذا بايد گام الحاقي (همان ادامه آواز ) را در فاصله اكتاو اجرا نمايد به بياني واضح تر مايه بم بخواند ، در غير اينصورت آواز مطلوبيت و گوشنوازي خود را از دست خواهد داد.

پس براي انتخاب مايه شروع آواز، بايد مبنا را طوري قرار داد كه در اوج آواز با خيلي از مسائل كه خوانندگان ناوارد با آنها روبرو ميشوند ، برخورد نشود و صدا از حالت گرمي و جذّابيت به جيغ و فرياد بيمورد بدل نشود.

مايه هاي چپ و راست :

مايه هاي مختلف از نظر توناليته (صدا داري ) به دو دسته « راست » و « چپ » تقسيم ميشوند كه اين تقسيم بندي بر اساس توناليته اوليه مايه و نوعيت نت مبدأ گام مي باشد. به عبارتي از نظر طبيعي، اختلاف سطحي ميان صداي مردان و زنان موجود است و عملا" صدا داري مردان با زنان يك اكتاو ( هشت نت ) فرق دارد.

به مايه هاي انتخاب شده از طرف خانمها بر اساس طبيعت و ساختار صدا ، مايه هاي چپ (چپ کوک) و به مايه هاي اتخاذ شده توسط مردان مايه هاي راست ( راست کوک) گفته ميشود.

واژه چپ كوك در اصل در رابطه با كوكي است كه متناسب با صداي زنان و كودكان بكار گرفته مي شود به عبارتي ساده تر : اگر گام و شروع درآمد دستگاهي را از نتي بنا بگذاريم و خواننده مرد بطور طبيعي از عهده اجراي تمامي نت هاي آن گام بر نيايد آن مايه را چپ مي ناميم.خوانندگاني كه از عهده آواز چنين گامي برآيند جزو خوانندگان با نوع صداي چپ مي باشند.

پس ميتوان نتيجه گرفت كه : به صداي نازك ( زير ) مردان و زنان « چپ کوک » و به صداي كلفت ( بم ) مردان و زنان « راست کوک » گويند.

و اما انتخاب دو اصطلاح چپ و راست در مايه ها، از جهت قرارگرفتن سيم ها نسبت به هم بر روي دسته سازهاي آرشه اي ( ويولون و كمانچه ) - مضرابي ( تار و سه تار و بربط و ..)بوده است. اگر نوازنده دسته ساز را كمي بالا بگيرد، سيمهاي بم ساز در طرف راست و سيمهاي زير ساز در طرف چپ نوازنده قرار مي گيرد. حال اگر ملودي منطبق بر صداي خواننده ، روي سيمهاي كلفت ( بم ) قابل نواختن باشد ، راست كوك و بر عكس اگر ملودي موردنظر قابل اجرا روي سيمهاي نازك ( زير ) باشد، چپ كوك گويند.

مطلوبيت توناليته مايه ها :

مايه ها از لحاظ توناليته و صدا داري، همه شان داراي مطلوبيت نيستند و انتخاب برخي، از نظر درجه زير و بمي مطرود و نامطلوب مي باشد. نا مطلوب بودن مايه ها با گستره و محدوده صداهاي آوازخوانان رابطه مستقيم دارد. در صورت انتخاب مايه هاي نامطلوب نه تنها خواننده موفق نخواهد بود بلكه خواننده با تلاشي كاذب ، آواز را با زحمت و مشقّـت به اتمام خواهد رسانيد واز انجام بسياري از حالات و مانورهايي كه در توانش بوده نيز عاجز خواهد بود.

از زمانيكه به تعداد پرده هاي سازهاي مضرابي بر اساس محاسبات افزوده شد ( توسط علينقي خان وزيري ) اين امكان بوجود آمد كه از هر يك ار نت هاي موجود در روي ساز ( تار و سه تار ) اعمّ از پرده - نيم پرده و ربع پرده ، ميتوان مايه ها را شروع نمود كه به اي ترتيب بيش از 40 مايه براي هركدام از دستگاهها و آوازها بوجود وي آيد كه مجموعا" با توجه به هفت دستگاه و پنج آواز موسيقي ايراني، بيش از 500 مايه بدست مي آيد كه بسياري از اين مايه ها مرسوم و معمول نيست.

بر عموم خوانندگان ضروري است كه تك تك مايه هاي مرسوم را در هر يك از آوازها اجرا نموده و چگونگي و كيفيت آنها را خود به تجربه دريابند كه كدامين مايه ها با وسعت و ساختار صدايشان تناسب دارد ؟

از ميان مايه هاي بسياري كه روي ساز موجود است و براي آنها ميشود گامي در نظر گرفت ، بسياري داراي توناليته و صدا داري مطلوب نيستند. تعداد زيادي در اجراي يكسري گوشه ها صداداري ندارند و خيلي از آنها با محدوده صدا ها تناسب ندارد و برخي از آنها نيز نفوذ و اثر آنچناني در شنونده نخواهد گذاشت.

در بسياري از مايه ها و اجراي بعضي از دستگاهها و آوازها ، نوازندگان بنا به ساختار ساز و با توجه به بوجود آمدن فواصل ناجور براي انگشت گذاري روي دسته ساز - ويا گرفتن ربع پرده و نيم پرده با ديت و دهان در ساز ني، به زحمت خواهند افتاد و در اين ميان خوانندگان بايستي مايه هايي را بشناسند كه نسبتا" با سازها ، اشتراك سهولت اجرا داشته باشند.

نكته مهم : آوازخوان بايد با داشتن شناخت كامل از مايه ها و صداي خود ، در موقعيت هاي اجرا با ساز از نوازنده درخواست كند كه از مايه هاي منتخب آنها ( مايه هاي مناسب براي آواز ) بنوازد و در غير اينصورت از خواندن امتناع كند زيرا بارها ديده و شنيده شده كه بسياري از آوازها در اثر انتخاب نا بجاي مايه اي ، اثر مطلوب را در شنونده ايجاد نكرده اند.

در اجراي آواز بايد سه مايه مطلوب ( بم - وسط - زير ) را براي صدا در نظر گرفت كه اين سه مايه در محدوده 2 اكتاو اجرا ميشود بدينصورت كه يك نت بعنوان مبدأ و دو اكتاو هر كدام در طرفين اين نت قرار مي گيرند.



:: موضوعات مرتبط: هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 835
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

عوامل مؤثر در کاهش توانایی و کارایی آوازخوانان :

1- آسیب دیدگی حنجره و تارهاي صوتي و يا بقيه اعضاي بدن حتی اگر این آسیب دیدگیها جزئی باشد:

الف - الزامی بودن شناخت مرزها و محدوديتهاي صدايی برای آوازخوان. خوانندگانی که سعي مي‌كنند بيش از وسعت و ديناميك صدايشان بخوانند به حنجره‌شان آسيب مي‌رسانند.

ب - صحبت كردن با شدت و ارتفاع بالای صدا در محيط پر سر و صدا.

ج - عوارض بسیار بد آوازخوانی در صورت وجود التهاب در حنجره آوازخوان ( براي ادامه دادن به آواز ، جهت تسكين يك صداي ملتهب وآسيب ديده نباید از هيچ قرص مكيدني - آمپول يا اسپريی كه داراي خواص تسكين دهندگي است ، استفاده كرد. با استفاده از اين روش هاي مصنوعي ، فقط درد تسكين مي یابد در حالی که صدا به استراحت نیاز مبرم دارد.

د - عواقب سوء جیغ زنی به هنگام آوازخوانی خصوصا" در نوجوانی و دوران طی مراحل بلوغ سنی.

ه - پرهيز از مصرف مواد خيلي سرد يا خيلي داغ و يا تند و محرك.

و - آواز خواندن در هواي سرد که با عبور هوای سرد از تارهای صوتی ، سفتی و انقباض آنها را در پی داشته و موجب بوجود آمدن مشکل در امر آوازخوانی و حتی صحبت کردن نیز خواهد شد.

2- داشتن وضعيت روحي نامناسب :

خوانندگان بايد بتوانند بر استرس و هيجان و ترس از صحنه غلبه كنند. اين ترسها و بيماريهايي مانند افسردگي و بسياري از اختلالات رواني ديگر به صداي انسان آسيب مي‌رساند. برای کاهش استرس، بايستی به طور آرام و شمرده صحبت كرد تا تسلط بر صدا ایجاد شود ، ولی در کل بايد از روان‌پزشكان و روانشناسان كمك گرفت.

3- ناتوانی جسمی و داشتن وضعيت نامناسب بدنی : که در اثر عدم شناخت اصول تغذیه و در کل نداشتن تغذیه قوی و مناسب بوجود می آید.

۴- مصرف سیگار و نوشیدنی های الکلی :

دود سیگار تحریک کننده بافت مخاطی مجرای تنفسی و تارهای صوتی است و باعث ايجاد تاولهاي كوچك مي شود ( با توجه به تفاوت تأثیر پذیری افراد در برابر بوی دخانیات ، لذا بهتر است از توقف در مکانهایی که در آن سیگار کشیده میشود، خودداری شود).

مصرف الكل علاوه بر اينكه بر سيستم عصبي تأثير منفي مي‌گذارد به غشاي مخاطي دستگاه تنفسي نيز آسيب مي‌رساند و به مرور زمان توانایی حنجره را کاهش داده و یا از بین می برد.

۵- سرما خوردگی :

 اگر چه نگرش ما به این قضیه همیشه سطحی بوده ، لذا این دلیل بر بی اطلاعی ما از عواقب و اثرات سوء سرماخوردگی بر روی تارهای صوتی و مجرای تنفسی است.

روشهای مقابله با سرما خوردگی و افزایش توان دفاعی بدن در برابر این بیماری :

الف - انجام فعاليتهاي ورزشي ( خصوصا" ورزشهای استقامتی ار قبیل : دو - دوچرخه‌سواري، شنا و كوهنوردي ).

ب - مصرف ویتامین ث ( خطر ابتلا به سرماخوردگي و عفونت مجراي تنفسي را كاهش مي‌دهد، به‌ويژه هنگام فعاليت شديد جسماني ).

ج- بخور دائمي هنگامي كه عفونتي در دستگاه تنفسي وجود ندارد نه تنها مفيد نيست بلكه سطح غشاي مخاط بيني را نرم و مستعدِ زخم شدن و آسيب‌ديدگي مي‌كند.

د- استفاده از آب نمك به همراه قطره‌هاي بيني مفيد است، اما استفاده طولاني مدت از قطر‌ه‌هاي بيني نيز به بافت مخاط بيني آسيب مي‌رساند.

ه- برخي از اقدامات متداولي كه افراد هنگام سرماخوردگي انجام مي‌دهند براي خوانندگان توصيه نمي‌شود، به عنوان مثال بخور جوشانده بابونه و يا عصاره آن غشاي مخاطي دستگاه تنفسي را خشك مي‌كند. و- گاهي برخي عادات زيا‌ن‌آور مانند سرفه كردن و يا سينه صاف كردن قبل از شروع آواز به صورت عادت درآمده است كه بايد آنها را برطرف نمود.

6 - اختلال و بی نظمی در خواب و کمبود خواب

7 -انقباض شديد عضلات حنجره، زبان، فك و پشت گردن: که اشتباه رايج خوانندگان است. در مواردي ناهنجاريهاي فك و دندانها نیز موجب گرفتگي عضلات مي‌شود.



:: موضوعات مرتبط: علمی , هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 841
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 دی 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

وقت  آن شد   که سخن با  دل و    دیوانه    کنم           خویشتن   را  به   جنون    شهره  و  افسانه کنم

وقت آن شد که   کنم   مرثیه    خوانی     حسین           رخنه    زین غم    به   دل  عاقل  و  دیوانه  کنم

چونکه   بی خانه و   کاشانه     شدند آل رسول           کی   دگر   میل   سوی  خانه      و   کاشانه  کنم

بهر   پیمانه ی      آبی   که   بنوشند   و   نبود            خون    دل   در    عوض   آب    به  پیمانه   کنم

صدف   دیده ام   از  گریه  شود   مرجان   خیز            تا   که    یاد  از   ستم     زاده ی    مرجانه  کنم

 

یاد  چون آیدم  از  گوشه ی   ویرانه ی    شام            ناله  چون  جغد   به  هر   گوشه ی   ویرانه کنم

بود    پروانه ی   شمع      رخ اکبر         لیلا            گریه   بر   شمع   کنم    یا  که   به  پروانه کنم؟

گویم   از   کاکل   زنجیری      قاسم     سخنی           تا    پریشان     دل     دیوانه   و     فرزانه    کنم

نبود    همت مردانه   کسی   را   چو    حسین           جان   فدای    ره   آن   همت        مردانه     کنم

جان  و جانانه  من  عشق حسین است "طرب"         جان    از  آن   روی  ,   نثار   ره    جانانه   کنم



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ادبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 678
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : دو شنبه 8 دی 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

موریس دو کبری، اندیشمند فرانسوی:
پیروان حسین(ع) به واسطه عزاداری حسین می دانند که پستی و زیردستی استعمار و استثمار را نباید قبول کنند زیرا شعار پیشرو و آقای آنها تن ندادن زیر بار ظلم و ستم بود.

چارلز دیکنز:
اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواسته های دنیایی خود بود من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند. پس عقل چنین حکم می کند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری کرد.

 جرجی زیدان، نویسنده لبنانی:
پس از رحلت پیامبر(ص)، حب جاه و مال بر فضائل اخلاقی فائق آمد و افکار و آرای آل علی(ع) در میان چنان مردمی بی اثر ماند. چنانکه مردم کوفه به خاطر جاه و مال بیعتی را که با امام حسین(ع) بسته بودند در هم شکستند و به این نیز اکتفا نکرده و او را کشتند.

 توماس مان، متفکر آلمانی:
اگر بین فداکاری مسیح و حسین(ع) مقایسه شود حتماً فداکاری حسین پرمغزتر و باارزش تر جلوه خواهد نمود. زیرا مسیح روزی که آماده برای فدا شدن گردید زن و فرزند نداشت و در فکر آنان نبوده که بعد از او به چه سرنوشتی دچار خواهند آمد. امام حسین(ع) زن و فرزند داشت و بعضی از آنها کودک خردسال بودند و احتیاج به پدر داشتند.

 کورت فریشلر، مورخ بزرگ آلمانی:
امام حسین(ع) در فداکاری قدم را از حدود فدا کردن خود برتر نهاد و فرزندانش را هم فدا کرد.. تصمیم ثابت حسین(ع) برای فداکاری مطلق نه ناشی از لجاجت بود نه معلول هوا و هوس و او با پیروی از عقل مصمم شده بود که به طور کامل فداکاری کند تا اینکه مجبور نشود بر خلاف عقیده و آرمان والای خود به وسیله سازشکاری با یزید بن معاویه و زندگی ادامه دهد. می دانیم که حسین(ع) خود را برای کشته شدن آماده کرده بود. و او عزم داشت خویش را فدا نماید چرا توقف نکرد تا به قتلش برسانند و چرا دائم اسب می تاخت و شمشیر می انداخت... حسین(ع) دست روی دست گذاشتن و توقف برای کشته شدن را دور از مردانگی و جهاد در راه عقیده و آرمان خود می دانست. در نظر حسین(ع) در همانجا توقف کردن و گردن بر قضا دادن تا این که دیگران نزدیک شوند تا او را به قتل برسانند خودکشی محسوب می شود. یک مرد دلیر و با ایمان خودکشی نمیکند. 

توماس کارلایل، دانشمند بزرگ انگلیسی:
بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنان با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق و باطل روبرو می شوند اهمیت ندارد. پیروزی حسین(ع) با وجود اقلیتی که داشت موجب شگفتی من است.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ادبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 701
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : دو شنبه 30 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

تحرير:

گرداندن و غلت دادن صدا در گلو (حنجره) را تحرير گويند. به عبارت ديگر تحرير صوتي آهنگين را گويند كه از عبور هوا و ارتعاش تارهاي صوتي بوجود مي آيد وآوازخوان بدون تلفظ حرف و كلام ، نغماتي را در حركتي از حركات الفبا ( اَ، اِ، اُ، آ، او، اي) مي خواند.ويا اگر ساده تر بگوييم تحرير همانست كه عوام (افرادي كه از اصول و قوانين موسيقي بي اطلاعند)به آن چهچهه ويا زنگوله مي گويند. جالب اينكه اين افراد، توانايي و تسلط آوازخوان را با تحرير محك مي زنند و هرچه مدت زمان اجراي تحرير بيشتر باشد خواننده را استادتر و مسلط تر مي دانند، آنهم تحريرهايي كه از تكرار يك نت با نت بالايي يا پاييني اش بوجود مي آيد و از لحاظ تكنيكي، فاقد ارزش است( در آوازهاي اواخر گلپايگاني اينگونه تحريرها بيشتر به چشم مي خورد.) براي اثبات اين گفته شما آواز بلبل را بشنويد، هيچگاه درتحريرهايش حالت يكنواختي وجود ندارد.آوازي كه هزاردستان سر ميدهد از تحريرهاي متنوع تشكيل يافته بدينصورت كه در يك تحرير نزديك به ده حالت مختلف را ميتوان مشاهده كرد.خوانندگان قديم سعي مي نمودندبه تحرير امكان بيشتر دهند .به همين جهت بلبل را سرمشق خود قرارداده وتنوع تحرير را از اين پرنده خوش آهنگ آموخته اند . پس بايستي قبول كنيم كه تحرير هر چقدر متنوع و داراي حالت مختلف باشد به زيبايي و قدرت آن افزوده خواهد شد.

تحرير از مختصات آواز ايراني است و براي تزئين اشعاري كه يك آوازخوان مي خواند بكار ميرود وهمان نقش تذهيب حواشي يك اثر خوشنويسي را دارد. قوام موسيقي شرقي ، خصوصا موسيقي سنتي ايراني بستگي به انواع تحريرها دارد كه در ذيل به آنها اشاره مي كنيم. موسيقي بدون تحرير ، آسان پسندي وعاميانه كردن آن است .تفاوت اساسي موسيقي اصيل با موسيقي ساده وسبك مبتذل ، درداشتن تحريرهاي طبيعي وموهبتي خوش انسان است كه براي فراگيري دقيق آن بايد سال ها زانوي شاگردي وتلمّذ زمين زد .

البته آوازخوانهايي هم بودند كه در آوازشان از تحرير به مراتب كمتر استفاده كرده و بيشتردر آوازشان تحريرهاي دهني بكار برده اند و بخوبي از عهده ي اجراي رموز و عمليات آواز برآمده اند. اين شيوه ي آوازخواني در تعزيه خواني كاربرد فراوان دارد و بسيار هم مورد پسند است.( براي مثال آوازهاي سيد جواد ذبيحي را بشنويد).

انواع تحرير:

1- چكّشي : تحريري است كه از تكراريك نت با خودش ( براي مثال در تحرير گوشه ي زابل مشاهده مي شود) يا با نتهاي ديگر ( در تحرير نوروز در گوشه هاي راك به چشم مي خورد) بوجود مي آيد كه فاصله ي ميان اين تكرارها وجود دارد. اين تحرير همانطور كه از نامش پيداست همانند چكشي عمل مي كند كه بر چيزي كوبيده شود. بسياري از آوازخوانان تحرير چكشي را اجرا كرده اند ولي اين تحريررا بايستي از اقبال آذر و سيد احمد خان شنيد.

2- بلبلي : تحريري است كه از تكراريك نت با خودش يا با نتهاي ديگر بوجود مي آيد كه فاصله ي ميان تكراراين نتها بسياركم است. بعبارتي تحرير بلبلي همان اجراي سرعتي تحرير چكشي است.اقبال آذر- طاهرزاده و رضا قلي ظلـّي از اين تحرير بيشتر وبهتر استفاده كرده اند.

3- زير و رو : همانطوري كه از اسمش پيداست اين تحرير از تكرار نت اصلي با نت بالايي و يا نت پاييني خود بوجود مي آيد.صداهاي با دانگ و گستره ي بالا با اجراي اين نوع تحرير مناسبت بيشتري دارند. در آوازهاي طاهرزاده اين تحرير بيشتر به چشم مي خورد.

تحريرهاي« يكي دوتا، يكي سه تا و دوتاسه تا » همگي از نوع تحرير زير و رو هستند.

4-غنـّه : تحريرهايي كه از بيني خارج مي شود و شفافيت صدا بوسيله ي بيني، خفه يا كدر مي شود. براي مثال تحريري كه بر روي حرف « اي » شكل مي گيرد از نوع تحرير غنـّه مي باشد كه اجراي اين تحرير كمي مشكلتراست و تمرين بيشتري را مي طلبد.

5-آكساندار ( آكسان به معني سكوت ) : تحريري كه داراي سكوت مي باشد. نمونه اي بارز از اين تحرير در كاست « نوا - اجراي استاد شجريان» - گوشه ي نغمه- قبل از شروع بيت « گفتي زخاك بيشترند اهل عشق من / از خاك بيشتر نه كه از خاك كمتريم » اجرا شده است.

6- ضربي : تحريري است كه نسبتا" به ساير تحريرها برتري دارد و داراي نظم و ترتيب خاص خود را دارد و آن ترتيب خاص، همان دارا بودن ضرب با متري مشخص ( غير آزاد ) مي باشد. اين نوع تحرير به علت مشكل بودن، ميان آوازخوانان چندان مرسوم نيست و شرايطي خاص براي اجراي اين تحرير وجود دارد : 1- آشنايي كامل با اصول و قوانين ضرب -2- حنجره ي آوازخوان قدرت اجراي همه ي تحريرها را داشته باشد. -3- آشنايي آوازخوان با چهارمضرابها، رنگ ها و قطعات ضربي كه توسط نوازندگان در دستگاهها و آوازها اجرا مي شود. -4- تمرينات مداوم و تعليم گرفتن از استاد آواز با صلاحيت و آشنا با اصول آواز .

7- فلكي: در ساختار اين تحرير آوازخوان سعي دارد چرخشهاي ويژه اي را در پرده هاي مختلف با حالات مختلف، در تحرير و صداي خويش نمايان كند بدينصورت كه گردشها و روند ملوديك آن شبيه چرخ دوّاري است كه در گرداگرد آن، دنده هايي تعبيه شده و در هنگام گردش هر كدام از اين دنده ها سبب تحريك نقطه اي شده و شكل تحرير را تنوع ببخشد.اين نوع تحرير در آوازهاي سبك اصفهان بيشتر به چشم مي خورد.

تحرير فلكي را كُركُري(مرغي است با آواز خاص خود كه به مرغ مينا نيز شهرت دارد) و شاورك نيز مي گويند.

8- مقطـّع : تحريرهايي كوتاه و بريده بريده كه غالبا" صداهايي با گستره ي كم ( معروف به دو دانگ ) با اين نوع تحرير مناسبت دارند. عارف قزويني در اجراي اين تحرير مهارت داشته است.

9- هلهله : در ميان زنجيره ي تحريرهاي متنوع و با رجوع به شيوه ي كار آوازخوانان قديمي( اقبال آذر، سيد احمد خان، قلي خان شاهي، علي خان نائب السلطنه و...) نوعي تحرير به چشم مي خورد كه براي ساختار آن از ادوات تحرير نا مفهوم استفاده شده است، مانند : هاراداي، هارالالا، هله له له، دادادادا، هِرله لِي و... كه در اجراي اينگونه تحريرها، آوازخوان بيشتر تحت تأثير احساسات و روحيه ي دروني خويش قرار گرفته و سعي بر آن دارد كه تحريري را شكل دهد بدون اينكه به مفهوم كلمه بكار برده شده توجه داشته باشد.

10- خورده تحرير : به تحريرهاي تزئيني كه در آخر كلمات و جملات موسيقي براي اتمام ملودي بكار ميرود، گفته مي شود. اين نوع تحرير را تمام آوازخوانان كم و بيش در آوازهاي خود بكار برده اند.

ادوات تحرير:

1- حروف شش گانه مُصوّت ( اَ، اِ، اُ، آ، او، اي)كه توسط آوازخوان در ابتداي شروع هر تحرير ادا مي شود و تحرير بر اساس اين حركات به روند خود ادامه مي دهد، بعنوان مثال تحريرهاي: آهاهاها..، اُهُـ هُـ هُـ.. و...

2- كلماتي از قبيل: اي، امان، حبيب من، محبوب من، اميدمن، جانم و...كه آوازخوان با سليقه و مناسبتهاي ملوديك به شعر اضافه مي نمايد.لازم به ذكر است كه براي زيبايي هرچه بيشتر آواز، بهتر است از اين كلمات استفاده نشود ويا بسيار كم استفاده شود.از جمله كساني كه مخالف افزونهاي شعري بود ميتوان به استاد محمود كريمي اشاره كرد ولي در آوازهاي اكثر آوازخوانان اين كلمات به وفور ديده مي شود.

نظريه هايي در رابطه با استفاده از كلمات فوق به هنگام اجراي تحرير:

- احساسي شدن آواز و درآمدن آواز از حالت خشكي

- در اكثر مواقع، حالت ملودي و نغمه با تمام شدن شعر به پايان نمي رسد و آوازخوان الزاما" به طرزي استادانه و بنا به سليقه ي خود، با يكي از افزونهاي شعري، ملودي خود را به پايان مي رساند.منابع نزد مدیریت سایت محفوظ است.



:: موضوعات مرتبط: علمی , هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 1423
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : دو شنبه 28 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

چنانچه ميدانيم صداي انسان كه كانون توليد آن حنجره (كه خود يك نوع آلت موسيقي است و بنا به گفته فارابي، حنجره اكمل ترين سازهاست)است، بر اساس قوانين و اصول موسيقي ‌« آواز » ناميده مي شود.صوتي كه به آن آواز گفته مي شود بصورت اصولي در افرادي ديده ميشود كه دوره ي تعليمات آوازرا گذرانده باشند كه عدّه اين افراد بسيار كم و انگشت شمار مي باشد. ولي بصورت غير اصولي و تربيت نشده در اكثر افراد ( قريب به اتفاق ) وجود دارد و كمتر كسي يافت مي شود كه در دوران عمر خود هيچوقت زمزمه اي با خود نكرده باشد و يا بيتي را با آواز نخوانده باشد. پس مي توان گفت كه به علّت داشتن صوت و قدرت توليد صدا ، همه ي انسانها خواننده اند با اين تفاوت كه يكي بد مي خواند و ديگري صوتي خوشايند دارد ، ولي در مجموع همه از صوت خود اگر چه نا خوشايند باشد، لـذت مي برند.

در موسيقي ايراني تاكنون دو نوع صدا مرسوم بوده «1- صداي مردان 2- صداي زنان» كه هركدام از اين صداها بر روي ساز بترتيب با اصطلاح مايه ي راست كوك و چپ كوك مشخص مي شوند.

انواع صداهاي انسان از لحاظ جنسيّت و وسعت : 1- صوت زنان و بچّه ها -2- صوت مردان

تقسيم بندي اصوات زنان و بچّه ها از لحاظ وسعت و جنسيّت :

1- سُپرانو(soprano) : زير ترين نوع صدا در زنان و خردسالان است كه دامنه ي آن از do زيرخط اول حامل تا do بالاي پنج خط حامل مي باشد.شاخه ي سپرانوبه چندين شاخه تقسيم مي شود كه نازكترين آنها كه بسيار ضعيف و سبك نيز هست سپرانو كلراتورناميده ميشود و بعد از آن لژر، ليريك و دراماتيك قرار دارند.سپرانو در موسیقي آوازي اهميت فراوان و بيش از ساير صورتهاي ديگر صدا دارد.

2-متسو سُپرانو(mezzo soprano) : به صداي متوسط زنان گفته مي شود كمي بم تر از سپرانو است( دو نت بم تر) و گستره ي آن از Laزير خط اول حامل تا La بالاي خط پنجم حامل مي باشد.بعنوان مثال صداي قمر و روح انگيز از زنان و صداي ابوالحسن خان اقبال آذر از مردان در اين محدوده بوده است(در كاست- كمانچه دوره قاجار-دستگاه نوا با صداي اقبال آذر را بشنويد.).

در موسيقي غربي به معناي سپرانوي مياني است كه از صداهاي پايين و بسيار قوي تشكيل مي شود و متعلق به نقش هاي بسيار محكم و شاخص اُپراست.

3- كنترآلتو(contr alto)يا آلتو : بم ترين نوع صداي زنان را گويند كه وسعت آن از نت Faزير خط اول حامل تا Fa روي خط پنجم حامل مي باشد. بيشتر زنان آوازخوان در ايران صدايي از نوع آلتودارند كه براي مثال ميتوان از مرضيه و دلكش نام برد.

تقسيم بندي اصوات مردان از لحاظ وسعت و جنسيّت :

1- تنور(Tenor) : به زيرترين نوع صداي مردان گفته مي شود كه دامنه ي آن بر اساس كليد Sol، ازنت Doزيرخط اول تا Do بالاي خط پنجم است با اين تفاوت كه صدا دهندگي آن يك اُكتاو بم تر ( از سپرانو) مي باشد.اين نوع صدا در آواز مردان در موسيقي ايراني اهميت فوق العاده اي دارد و ميتوان گفت كه بيشتر آوازخوانهاي ايراني صدايي از همين نوع را دارند كه بعنوان مثال از استادان : طاهر زاده - دردشتي - تاج اصفهاني و شجريان مي توان نام برد.

2- باريتون(Baryton) : صداي متوسط مردان را گويند كه گستره ي آن از نت La زير خط اول حامل تا La بالاي خط پنجم حامل بوده و صدا دهندگي آن يك اكتاو بم تر (از متسو سپرانو) است.

3- باس(Basse) : بم ترين نوع صداي مردان را گويندكه وسعت آن از نت Fa زير خط اول حامل تا Fa روي خط پنجم حامل بوده و صدا دهندگي آن يك اكتاو بم تر (از آلتو ) است. براي مثال ميتوان گفت كه صداي استاد محمد نوري از نوع صداي باس مي باشد.

نكته : فرق اساسي ميان نوعيت صداي مردان اينست كه صداهايي از نوع باريتون و باس قدرت خوانندگي نت هاي بم را دارند( نغمات موسيقايي را بيشتر در مايه هاي بم اجرا مي كنند ) و در اوج كمتر مانور مي دهند در حاليكه اين عمل در صداي تنور برعكس است.



:: موضوعات مرتبط: علمی , هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 1339
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 28 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

آنچه كه آواز خوان بايستي بداند وعمل كند :

1-آشنا بودن با ادبيات فارسي و مأنوس بودن با شعر وجستجو در زمينه شناخت شعر ومفاهيم آن

2-بخاطرسپردن اشعارخوب فراوان و ترك استفاده ازدست نوشته، ديوان و.. به هنگام آواز خواني

3-مناسب خواني ( در نظرگرفتن زمان، مكان وجوّ حاكم در جامعه)

4-بيان صحيح شعروتكلم واضح كلمات و جملات و درك مفهوم شعر انتخاب شده

5-انتخاب شعر مناسب از لحاظ عروضي و بافت دروني شعر، براي آواز مورد نظر

6-بكارگيري تحريرها در جاي مناسب خود (تحريرها وكشش ها در وسط كلمه يا وسط جمله

 نباشد بطوريكه كلمه ويا جمله به دو پاره شود ومفهوم شعراز دست برود.)

7-پرهيز از شتاب كردن در تحويل شعر به هنگام آواز خواني

8-آشنا بودن با ضرب واصول ريتم و اجرا نمودن قسمتي از آواز بصورت ضربي،

صرف خارج شدن از حالت يكنواختي و كسل كننده

9-احترام لازم نسبت به خواننده هاي ديگر حاضر در مجلس (اعمّ از پيشكسوت وآماتور،

 خصوصا" اگر ضعيف باشند).

10-مراقبت از فيزيك حنجره ، موقع خواندن - پرهيز از باز كردن زياد دهان و تغييرات

 نا خوشايند در چهره (تنها چاره اينكار، تمرين درمقابل آينه مي باشد).

11-آشنايي با حالات موسيقي هاي محلّي و بيان اشعار محلّي با لهجه محلّي

12-آشنايي با تئوري موسيقي واصطلاحاتي كه در فرهنگ هاي موسيقي دنيا رايج است.

13-داشتن شناخت از نوع (جنس) و وسعت (حدود) صداي خود (بدينصورت كه آواز

خوان بداند كه از چه مايه اي آواز را شروع كرده و در كجا ختم نمايد).

14-فيگور دهان به منظور بهتر شدن طنين صدا (1- استفاده و بكارگيري از لبها -

2- انداختن صدا به سقف دهان)

15-طرز نشستن در موقع آوازخواني : بايستي نشستن به گونه اي باشد كه هيچگونه

فشاربه اعضاء داخلي بدن بخصوص شكم وارد نشود و دم و بازدم بخوبي صورت پذيرد.

بهترين حالت، نشستن روي صندلي است و در صورت نبودن صندلي ، به حالت

چهارزانو بنشينند.

16-پرهيز از عادات ناپسندي كه تأثيرمنفي بر روي شنونده مي گذارد( از قبيل:1

- تكان دادن يكي از اعضاي بدن -بويژه سر- 2- بستن چشمها - 3- در مايه هاي

زياد قيافه عبوس و نازيبا گرفتن - 4- بازي با تكمه لباس، كليد، تسبيح و... -

5- با دست در گوش را گرفتن - 6- در محل اسكان خويش جابجا شدن )



:: موضوعات مرتبط: هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 1371
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

تعزیه

 

تعزیه، در لغت به معنى سوگوارى [تعزیت‏]، برپاى داشتن یادبود عزیزان از

دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر، و پرسیدن از خویشان مرده است؛

ولى در اصطلاح، به گونه‏اى از نمایش مذهبى منظوم گفته مى‏شود که در آن

عده‏اى اهل ذوق و کار آشنا در مناسبتهاى مذهبى و به صورت غالب، در

جریان سوگواریهاى ماه محرم براى باشکوه‏تر نشان دادن آن مراسم و یا به

نیت آمرزیده شدن مردگان، آرزوى بهره‏مندى از شفاعت اولیاى خدا به روز

رستخیز، تشفى خاطر، بازیافت تندرستى، و یا براى نشان دادن ارادت و

اخلاص فزون از اندازه به اولیا ـ به ویژه اهل بیت پیامبر علیهم السلام، با

رعایت آداب و رسوم و تمهیدهایى خاص و نیز بهره‏گیرى از ابزارها و نواها

و گاه نقوش زنده برخى از موضوعات مذهبى و تاریخى مربوط به اهل بیت

به ویژه واقعه کربلا [امام حسین؛ واقعه کربلا] را پیش چشم بینندگان باز

آفرینند. بر خلاف معنى لغوى تعزیه، غم‏انگیز بودن شرط حتمى آن نیست و

ممکن است گاه شادى‏بخش نیز باشد. بدین معنى که اگر چه هسته اصلى آن

گونه‏اى سوگوارى و یاد کرد و بزرگداشت خاطره مصائب اندوهبارى است که

بر اهل بیت و به ویژه امام حسین (ع) و یاران نزدیکش رفته است، اما با

گذشت زمان و تحول و تکامل کمى و کیفى و گونه گونى و تعدد آن تعزیه‏هایى

در ذم دشمنان دین و خاندان پیامبر (ص) پرداخت شده که نه تنها صفت

اندوهبار بودن را از دست داده، بلکه سخت مضحک و خنده‏آور نیز

هستند [تعزیه مضحک‏] .

 

 

تاریخچه

تاریخ پیدایش تعزیه به صورت دقیق پیدا نیست: برخى با باور به ایرانى

بودن این نمایش آیینى، پاگیرى آن را به ایران پیش از اسلام به پیشینه

سه هزار ساله سوگوارى بر مرگ پهلوان مظلوم داستانهاى ملى ایران

ـ سیاوش (سوگ سیاوش) ـ نسبت داده و این آیین را مایه و زمینه

ساز شکل‏گیرى آن دانسته‏اند، و برخى دیگر با استناد به گزارشهایى

پیداى آن مشخصا از ایران بعد از اسلام و مستقیما از ماجراى کربلا و

شهادت امام حسین (ع) و یارانش مى‏دانند. از این دوره اخیر آگاهیم

که سوگوارى براى شهیدان کربلا از سوى دوستداران آل على (ع) در

آشکار و نهان ـ از آن رو که بنى‏امیه روز دهم محرم را روز پیروزى

خود مى‏شمرد ـ در عراق، ایران و برخى از مناطق شیعه نشین دیگر انجام

مى‏گرفت، چنانکه ابوحنیفه دینورى، ادیب، دانشمند و تاریخنگار عرب، در

کتاب خود ـ اخبار الطوال ـ از سوگوارى براى خاندان على (ع) به

روزگار امویان خبر مى‏دهد . اما شکل رسمى و آشکار این سوگوارى،

به روایت ابن اثیر، براى نخستین بار به روزگار حکمرانى دودمان

ایرانى مذهب آل بویه صورت گرفت؛ و آن چنان بود که معز الدوله احمد

ابن بویه در دهم محرم سال 352 ق «در بغداد به مردم دستور داد که

براى حسین على دکانهایشان را ببندند و بازارها را تعطیل کنند و خرید و

فروش نکنند و نوحه بخوانند و جامه‏هاى خشن و سیاه بپوشند و زنان

موى پریشان روى سیه کرده و جامه چاک زده نوحه بخوانند و در شهر

بگردند و سیلى به صورت بزنند و مردم چنین کنند...» . به هر حال،

مى‏توان دریافت که در این میان آنچه محرک ایرانیان در این امر

مى‏توانست بود ـ جدا از انگیزه‏هاى سیاسى ـ مانده برخى از آیینها و

مراسمى چون سوگ سیاوش نیز بود که در اوایل عهد اسلامى

ممنوع گشته و اینکه در سوگوارى براى شهیدان کربلا تجلى مى‏یافت .

ابن اثیر در بیان وقایع سال 363 ق از «فتنه‏اى بزرگ» میان سنى و

شیعه یاد مى‏کند؛ بدین روایت که اهل سوق الطعام در بغداد، که سنى

مذهب بودند «شبیه» جنگ جمل را ساخته و به گمان خود با اصحاب

على (ع) مى‏جنگیدند. و این به گمان قوى در معارضه با عمل کرخیان

که شیعى مذهب بوده و «شبیه واقعه کربلا» را پدید آورده بودند، صورت

گرفته است (آل بویه و اوضاع زمان ایشان) . این سند چنان که پیداست،

افزون بر سوگوارى، نمونه‏اى از شبیه‏سازى (البته به گونه صامت) را

 نیز ارائه مى‏دهد .



:: موضوعات مرتبط: هنری , مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1350
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

السلام علیک یا اباعبد الله الحسین (ع)

محرم  آمد  و  آفاق  مات  و  محزون  شد              غبار  محنت   این خاکدان   به  گردون شد

به   جامه های   سیه  کودکان  کو  دیدم              دلم   به   یاد   اسیران   کربلا  خون   شد

یا حسین

به    یاد   تشنه   لبان   کنار   نهر   فرات              کنار   چشم   من از گریه  رود کارون   شد

سر  و  بری که  رسول خداش  میبوسید              به  زیر  سم ستوران خدای من چون  شد؟

حماسه ایست  حسین   از   حماسه ها    ما فوق             هرآن حماسه که در وی رسید  مادون  شد

به خیمه های   امامت   چنان زدند  آتش             که آهوان حرم سر به دشت و هامون   شد

رسید  نوبت   زینب که   شیرزاد علیست            جهان به  حیرت از این سربلند  خاتون  شد

تو رهبرا  چه قیامی   به  راه  دین کردی؟             که  مکه   هم  به تو  ماه مدینه مدیون شد

خوشا به حال  شما ای  فداییان حسین              که دین به خون شماها رهین ومرهون شد

یزید نخله اسلام ریشه کن می خواست             حسین  بود  که  دین زنده  تا  به اکنون شد

تو  شهریار  به  مضمون بلند  دار  سخن             هر    آن    سخن   که   جهان   گیر  شد به مضمون شد


فرا رسیدن ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع)

بر همه عاشقان و رهروان آن حضرت تسلیت باد.

در این ایام از همه التماس دعای مخصوص دارم.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ادبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 665
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

شیمی دارویی

تصویر

 


تعاریف اولیه ‌از شیمی ‌دارویی

شیمی ‌دارویی ، جنبه‌ای از علم شیمی ‌است که درباره کشف ، تکوین ، شناسایی و تغییر روش اثر ترکیبات فعال زیستی در سطح مولکولی بحث می‌کند و تاثیر اصلی آن بر داروهاست، اما توجه یک شیمی‌دان دارویی تنها منحصر به دارو نبوده و بطور عموم ، دیگر ترکیباتی که فعالیت زیستی دارند، باید مورد توجه باشند. شیمی ‌دارویی ، علاوه بر این ، شامل جداسازی و تشخیص و سنتز ترکیباتی است که می‌توانند در علوم پزشکی برای پیشگیری و بهبود و درمان بیماریها بکار روند.

سیر تاریخی شیمی ‌دارویی

 

آغاز درمان بیماریها با دارو ،‌ در قدمت خود محو شده ‌است. اولین داروها منشاء طبیعی داشته و عمدتا از گیاهان استخراج می‌شدند و برای درمان بیماریهای عفونی بکار رفته‌اند. قرنها پیش از این ، چینی‌ها ، هندی‌ها و اقوام نواحی مدیترانه ، با مصارف درمانی برخی گیاهان و مواد معدنی آشنا بوده‌اند. به عنوان مثال ، برای درمان مالاریا از گیاه چه‌انگشان(Changshan) در چین استفاده می‌شد. اکنون ثابت شده ‌است که ‌این گیاه ، حاوی آلکالوئیدهایی نظیر فبریفوگین است.

سرخپوستان برزیل ، اسهال و اسهال خونی را با ریشه‌های اپیکا که حاوی آستن است، درمان می‌کردند. اینکاها از پوست درخت سین کونا ، برای درمان تب مالاریا استفاده می‌کردند. در سال 1823 ، کینین از این گیاه ‌استخراج شد. بقراط در اواخر قرن پنجم قبل از میلاد استفاده ‌از نمکهای فلزی را توصیه کرد و درمانهای طبی غرب را نزدیک به 2000 سال تحت نفوذ خود قرار داد.

تاریخ معرفی شیمی ‌دارویی به عنوان علم

اولین فارماکوپه در قرن 16 و قرنهای بعد منتشر شد. گنجینه عوامل دارویی سرشار از داروهای جدید با منشاء گیاهی و معدنی معرفی شدند. در اواخر قرن 19 ، شیمی ‌دارویی با کشف "پل ارلیش" که ‌او را پدر شیمی ‌درمانی جدید می‌نامند، در ارتباط با اینکه ترکیبات شیمیایی در برابر عوامل عفونی ویژه‌ای از خود سمیت انتخابی نشان می‌دهند، دچار یک تحول شگرف شد.

در همین دوران ، "امیل فیشر" ، نظریه قفل و کلید را که یک تغییر منطقی برای مکانیسم عمل داروها بود، ارائه داد. تحقیقات بعدی ارلیش و همکارانش ، منجر به کشف تعداد زیادی از عوامل شیمی ‌درمانی جدید شد که ‌از آن میان ، آنتی بیوتیک‌ها و سولفامیدها ، از همه برجسته‌تر بودند.


تصویر

جنبه‌های بنیادی داروها

 

سازمان بهداشت جهانی ، دارو را به عنوان « هر ماده‌ای که در فرایندهای دارویی بکار رفته و سبب کشف یا اصلاح فرایندهای فیزیولوژیک یا حالات بیماری در جهت بهبود مصرف کننده شود. » تعریف نموده ‌است و فراورده‌های دارویی را تحت عنوان « یک شکل دارویی که حاوی یک یا چند دارو همراه با مواد دیگری که در فرایند تولید به آن اضافه می‌شود. » معرفی می‌کند.

شکل داروها


بسیاری از داروها ، حاوی اسیدها و بازهای آلی می‌باشند. دلایل متعددی مبنی بر اینکه ‌این ترکیبات در داروسازی و پزشکی باید به فرم نمک مصرف شوند، عبارتند از :


  • اصلاح خصوصیات فیزیکوشیمیایی ، مانند حلالیت، پایداری و حساسیت به نور و اثر بر اعضاء مختلف
     
  • بهبود نواحی زیستی از طریق اصلاح جذب ، افزایش قدرت و گسترش اثر
     
  • کاهش سمیت

کاربرد داروها

 

داروها بر اساس مقاصد خاصی بکار می‌رود که عبارتند از :


  1. تامین مواد مورد نیاز بدن ، مثل ویتامینها
     
  2. پیشگیری از عفونتها ، مثل سرمهای درمانی و واکسنها
     
  3. سمیت‌زدایی ، مانند پادزهرها
     
  4. مهار موقتی یک عملکرد طبیعی ، مانند بیهوش کننده‌ها
     
  5. تصحیح اعمالی که دچار اختلال شده‌اند و ... .

تصویر

فعالیت زیستی داروها

عملکرد داروها در سه مرحله مشاهده می‌شود :


  • تجویز دارو (فروپاشی شکل دارویی مصرف شده)
     
  • سینتیک دارو (جذب ، توزیع ، متابولیسم و دفع دارو)
     
  • نحوه ‌اثر دارو (پدیده‌های شیمیایی و بیو شیمیایی که باعث ایجاد تغییرات زیستی مورد نظر می‌شوند.)

دارو نماها

داروهایی هستند که ‌اثرات ویژه‌ای بر ارگانیسم دارند، اما درمان کننده بیماری خاصی نیستند. نمونه‌هایی از این داروها عبارتند از : مورفین (مسکن) ، کوکائین (بیهوش کننده) ، آتروپین (ضد تشنج) و ... . استفاده ‌از این داروها ممکن است به بهبودی یک بیماری عفونی میکروبی یا ویروسی کمک کند. اما دارو مستقیما روی ارگانیزم بیماری‌زا عمل نمی‌کند، در صورتی که در درمان شیمیایی عامل بیماری‌زا هدف اصلی است.

طبقه‌بندی داروها

داروها را بر اساس معیارهای گوناگون طبقه‌بندی می‌کنند که عبارتند از :


  1. ساختمان شیمیایی
     
  2. اثر فارماکولوژی
     
  3. مصارف درمانی
     
  4. ساختمان شیمیایی درمانی ، تشریحی
     
  5. مکانیسم عمل در سطح سلول

تصویر

نامگذاری داروها

هر دارو دارای سه یا چند نام می‌باشد که عبارتند از:


  1. شماره رمز یا رمز انتخابی
     
  2. نام شیمیایی
     
  3. نام اختصاصی غیر علمی ‌(تجاری)
     
  4. نام غیر اختصاصی ژنریک
     
  5. نامهای مترادف
     
نام شیمیایی دارو ، نامی ‌است که بدون ابهام ، ساختمان شیمیایی دارو را توصیف و آن را دقیق و کامل معرفی کند و بر اساس قوانین نامگذاری ترکیبات شیمیایی نامگذاری می‌شود.



:: موضوعات مرتبط: علمی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2003
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 24 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

غدیریه

امروز  من   اندر  سر, سودای   دگر   دارم           درباره ی  می   خوردن , تجدید  نظر دارم

خشت از سر خم خواهم یک مرتبه بردارم           سرهشته دران نوشم تاهوش به سردارم

                                   در میکده مست افتم بی زحمت و هشیاری


ای مرغ طرب ,  بالی بگشای و معلق   زن           پایی  ز  سر   مستی   بر  گنبد ازرق  زن

حق  حق   زن و هو هو کن , هو  هو کن و حق حق زن           بر بی خبران تسخر , بربی بصران  دق زن

                                  کان    خلوتی غیبی     شد    شاهد  بازاری


با اهل  زمین  برگو   کز   عرش  بشیر   امد          خیزید   به  استقبال, ان عرش سریر  امد

بر  خیل   خراباتی   ده  مژده   که  پیر   امد          با  جلوه ی   اللهی    در   خم   غدیر  امد

                                  تا    حشر        زاهل دل  ,   دل  برد به عیاری

 

از خاک    رهش    گردون , اندوخته  گوهرها            اراسته   گیتی  را  , ز  افروخته اخترها

تنها  نه   کنون    باشد   او    ملجا مضطرها            هنگام    بلا   از    او   جستند پیمبرها

                                     این   یک   ظفر و  نصرت  ان یک مدد ویاری

 

ای  قبله ی    حق جویان   محراب دو ابرویت            روی دل مشتاقان, از  هر طرفی سویت

نه(9)   گنبد  گردون را    پر  کرده   هیاهویت            در دیر وحرم مجنون برسلسله ی مویت

                                      هم   مومن    تسبیحی   هم  کافر   زناری


تبلیغ   محمد(ص) را , در   کار تو   می بینم             سرتاسر  فرمان رازاسرار  تو می بینم

روشن همه   عالم را   زانوار  تو    می بینم             در معنی   صورتها , دیدار  تو  می بینم

                                 خوابی است خوش این یا رب یا معنی پنداری؟


ای پادشه   عالم   ,   ما  خیل      غلامانت               گر  باشدمان دستی,داریم  به دامانت

ما را  بکن  از احسان   خود قابل   احسانت              هر عیب و گنه داریم ای ماهمه قربانت

                                 می پوش به ستاری  ,  می بخش   به غفاری


شعر از صغیر اصفهانی


(یا علی مدد)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ادبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1635
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

 

 

داستان غدیر خم

سال دهم هجرت بود و پيامبر از آخرين سفر حج خود باز مي گشت، گروه انبوهي كه تعدادشان را تا صد و بيست هزار رقم زده اند او را بدرقه مي كردند تا اين كه به پهنه بي آبي به نام غدير خم رسيدند.

نيم روز هيجدهم ذي الحجه بود كه ناگهان پيك وحي بر رسول خدا صلی الله عليه و آله نازل شد و از جانب خدا پيام آورده كه: «اي رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنين نكني رسالت او را ابلاغ نكرده اي و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد كرد» پيامبر دستور توقف دادند و همگان در آن بيابان بي آب و در زير آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبري از جهاز شتران براي پيامبر ساختند و رسول خدا بر فراز آن رفته و روي به مردم كردند. ابتدا خداي را سپاس فرموده و از بديهاي نفس اماره به او پناه جست و فرمود: اي مردم بزودي من از ميان شما رخت بر مي بندم، آنگاه مي افزايد چه كسي بر مومنين در ارزيابي مصلحت ها و شناخت و تصرف در امور سزاوارتر است همه يك سخن مي گويند خدا و پيامبر داناترند.

رسول گرامي مي فرمايد: آيا من به شما از خودتان اولي و سزاوارتر نيستم و همگان يك صدا جواب مي دهند كه چرا چنين است. آنگاه فرمود: من دو چيز گرانبها در ميان شما مي گذارم يكي ثقل اكبر كه كتاب خداست و ديگري ثقل اصغر كه اهل بيت منند. مردم، بر آنان پيشي نگيريد و از آنان عقب نمانيد. آنگاه دست علي (ع) را در دست گرفت و آن قدر بالا برد كه همگان او را در كنار رسول خدا ديدند و شناختند. سپس فرمود: خداوند مولاي من و من مولاي مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. اي مردم هر كس كه من مولا و رهبر اويم اين علي هم مولا و رهبر اوست و اين جمله را سه بار تكرار كرد و چنين ادامه داد: پروردگارا، دوستان علي را دوست بدار و دشمنان او را خوار. خدايا علي را محور حق قرار ده و سپس فرمود: لازم است حاضران اين خبر را به غايبان برسانند. هنوز اجتماع به حال خود باقي بود كه دوباره آهنگ روح بخش وحي گوش جان محمد صلي الله عليه و آله را نواخت كه:‌ «امروز دينتان را برايتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما به پايان رساندم و اسلام را به عنوان دين برايتان پسنديدم» و بدين سان علي (ع) از جانب خداوند براي جانشيني پيامبر (ص) برگزيده شد.    الباقی خدا و مدد از مولاست.

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1353
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 15 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

(  به نام حق )

سرچشمه هستی جهان مست "علی" بود      پیمانه عشق  ازلی  مست "علی" بود

می خواست  نبی  دست   خدا  را   بفشارد      دستی که خدادادبه او دست "علی" بود

 


با سلام و عرض ادب و احترام به همه دوستان و سروران عزیز.

فرا رسیدن تاج گذاری سرحلقه عارفان و عاشقان, مولای درویشان و امیر مومنان

حضرت علی (ع) بر همه شیفتگان ولایت و امامت مبارک باد.من علی افسری نژاد

در تاریخ شنبه 14/9/1388 خورشیدی مصادف با شب عید غدیر سال 1430 قمری

 این وبلاگ را افتتاح نمودم.امید است که بتوانم مطالب مفید و سودمندی را در این

وبسایت قرار دهم.در پایان از خداوند متعال پیروزی و موفقیت برای همه شما خواهانم.  با احترام

علی افسری نژاد

 



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1072
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : دو شنبه 4 آذر 1388 | نظرات ()